هنر کشاورزی

هنر کشاورزی مدرن، با کشاورزی سنتی خداحافظی کنید!!

هنر کشاورزی

هنر کشاورزی مدرن، با کشاورزی سنتی خداحافظی کنید!!

هنر کشاورزی

امروزه با افزایش تقاضای محصولات کشاورزی و کاهش ذخایر آبی، حرکت به سمت روش های مدرن کشاورزی امری مهم محسوب می شود. در این وبلاگ، روش های نوین کشاورزی در ایران و جهان را به شما آموزش می دهیم.

مکانیزاسیون کشاورزی

دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۴۰ ق.ظ

ایران حدود 168 میلیون هکتار وسعت دارد که بیش از 51 میلیون هکتار از اراضی آن قابل کشاورزی است. 32 میلیون هکتار از این زمینها دارای استعداد مناسبی است و بقیه که به حدود 19 میلیون هکتار می‌رسد،از این نظر...

ز این نظر در حد متوسط و پایین است. نتایج حاصل از یک سر شماری عمومی کشاورزی، مؤید آن است که در یک سال زراعی، حدود 17 میلیون هکتار از اراضی کشور در اختیار بهره‌برداریهای کشاورزی قرار داشته است.
ارقام بیانگر این واقعیت است که در سال مزبور فقط حدود 58/17 از کل اراضی مستعد کشور به کشت آبی اختصاص داشته است که 14/3 درصد آن باغ و قلمستان بوده است. کل اراضی کشور کشاورزی دیم نیز 38/18 درصد بوده، که کمتر از 64 درصد آن قلمستان بوده است. به بیان دیگر، در آن سال فقط 96/35 درصد از اراضی مستعد کشور تحت کشت (اعم از آبی و دیم، باغ و قلمستان) بوده و حدود04/64 درصد آن بدون استفاده مانده است. از این گذشته، از ظرفیت ماشین حدود 35 درصد و از ظرفیت آبهای قابل استحصال نیز به همین مقدار ‌بهره‌برداری می‌شده است.

از سوی دیگر، نیاز به مواد غذایی نیز روزافزون است و همه ساله مبالغ هنگفتی ارز صرف واردات فراوردهای زراعی و دامی از دیگر کشورها می‌شود. نکته جالب آن است که اگر درصدهای مربوط به آیش ‌‌«ناکاشت» را به مجموعه اراضی زیر کشت یاد شده اضافه کنیم، درخواهیم یافت که حدود 73/52 درصد از اراضی مستعد کشاورزی در اختیار بهره‌برداریها قرار دارد. به بیان دیگر، بیش از 76/16 درصد اراضی کشاورزی آماده کشت، در حال آیش است. سهم آیش آبی 5/5 درصد و معادل 360، 603، 3 هکتار است. از آنجا که زراعت دیم احتیاج به ذخیره آبی مشخصی به غیر از نزولات آسمانی ندارد و به طور اعم به وسیله باران آبیاری می‌شود، اصولاً اصطلاح «آیش دیم» به صورت یک تناقض مطرح است. در مورد زراعت آبی می‌توان گفت مقداری از زمینها عمدتاً به دلیل کمبود آب به زیر کشت نمی‌رود و به صورت آیش باقی می‌ماند که این مورد هم قابل قبول نیست. چه آنکه نتیجه بررسیهای کارشناسی نشان داده است که فقط از حدود 35 درصد ظرفیت بالقوه آبهایی در دسترس بخش کشاورزی کشور، استفاده می‌شود وحدود 65 درصد آن به عناوین مختلف یا مهارنشده و در اختیار بخش قرار نگرفته است یا عمدتاً بر اثر ضایعات مختلف که گاه زیانبار نیز هست دسترس خارج می‌شود. ولی در مورد زراعت دیم وجود آیش چه نفعی دارد؟ زمین فراهم است و اگر در نقطه‌ای باران ببارد هم بر زمین زیر کشت و هم بر زمین آیش خواهد بارید. چون آیش در کنار زمین زیر کشت، معنا می‌یابد، بنابراین هر جا زراعت دیم وجود دارد، احتمال ریزش باران (کم یا زیاد، کافی یا ناکافی) وجود دارد. به این ترتیب چرا مقداری از زمینها کاشته نمی‌شود؟ در گذشته به دلیل شرایط اقتصادی ـ اجتماعی حاکم، چنین پدیده‌ای تا حدود زیادی منطقی بوده است. زیرا مواد غذایی مورد نیاز گیاه به صورت کود شیمیایی وجود نداشت یا تکافو نمی‌کرد. مبارزه با آفات و بیماریها به گونه‌ای که اینک پیشرفت کرده است قابل انجام نبود. ذخیره و حفظ رطوبت در خاک مفهوم نبود. در سایر نهاده‌ها نیز محدودیت وجود داشت، ولی اکنون چرا؟

کود. بدر، سم، ذخیره و حفظ رطوبت، نیروی مورد نیاز مسئله اساسی نیست. زیرا کود و بذر و سم را می‌توان فراهم ساخت، نیروی انسانی بیکار فراوان است، ماشینهای لازم جهت ذخیره و حفظ رطوبت وجود دارد وحتی در ایران نیز از دیر باز به کار گرفته شده است.در این صورت، باید به انگیزه‌ تولید اندیشید. شاید کشش کافی برای تولید وجود ندارد. از نظر معنوی نباید مشکلی در کار باشد، زیرا تولید، آن هم تولید محصولات اساسی به ویژه گندم یعنی غذای اصلی مردم، کاری است بس پسندیده که بر آن تاٌکید بسیار شده است. بنابراین باید پذیرفت که انگیزه معنوی به تنهایی کارساز نیست. پس سود‌ آوری کافی وجود ندارد. سود آوری اندک، دو بعد دارد: درآمد کم، هزینه تولید زیاد.درآمد کم حاصل تولید کم در واحد سطح یا قیمت ارزان است. تولید مقادیر فراوان گندم به صورت به صورت آبی مبین این نکته است که قیمت محصول نیز عاملی بازدارنده و اساسی نیست. بنابراین تنها عامل باقیمانده میزان کم تولید در واحد سطح است. عملکرد متوسط 706 کیلوگرم در هکتار در اراضی دیم حتی در مقایسه با کشورهای در حال توسعه بسیار کم است و می‌تواند به عنوان عامل اصلی در عدم استفاده از مقادیر عظیم خاک و آب مطرح شود. برای خروج از این بنبست، به تفکر و راهیابی مناسب نیازدایم.
در اینجا بی‌مناسب نیست. نتایج بررسیهای دکتر ابلتون استاد دانشگاه اورگون آمریکا را که در کشور همسایه، ترکیه، بر روی گندم دیم انجام شده مورد بررسی قرار دهیم.
مطالعه اجمالی مؤید میزان تاٌثیر استفاده صحیح از ماشینهای کشاورزی مناسب در عملیات زراعی برای حفظ رطوبت خاک به منظور بالا بردن بازده تولید است. عنایت به این مهم که ماشین از یک سو امکان استفاده بیشتر و بهتر از سایر نهاده‌ها را فراهم کرده و از سوی دیگر انجام کشت به موقع را تسهیل می‌کند و بالاخره افزایش سطح زیر کشت را ممکن می‌سازد، تاٌثیر واقعی ماشین بهتر نمایان می‌گردد. تاٌثیر دو پارامتر اول بیش از 44/44درصد و از نظر کمی افزایشی معادل 800 کیلوگرم محصول در هکتار را سبب می‌شود، رقمی حدود 114 درصد کل تولید درواحد سطح در ایران که قابل تاٌمل است. حال آنکه تاٌثیر پارامتر سوم تا حد به زیر کشت بردن تمام اراضی دیم، قابل تعمیم است. نتیجه نهایی حاصل قابل محاسبه بوده و بر کسی پوشیده نیست.
با عنایت به اهمیت مکانیزاسیون کشاورزی تاریخچه و سرگذشت آن در زیر به اختصار بیان می‌شود.

انگاره مکانیزاسیون کشاورزی در جهان و ایران

سرعت پیشرفت مکانیزاسیون تحت تاٌثیر شدید کمیابی نیروی کار، گرانی دستمزد، دسترسی نسبس به سرمایه و دیگر متغیرهای کلان اقتصادی قرار دارد. این عوامل و نیز نبود منابع ارزی کافی نوآوری و اختراع را بر می‌انگیزد. نرخ و الگوی مکانیزاسیون (ضرب مکانیزاسیون) عمدتاً تحت تاٌثیر مقدار و وضعیت زمین ، نیروی کار، تقاضای نیروی کار برون‌بخشی، الگوی تغذیه و بالاخر تقاضای محصولات کشاورزی قرار دارد. در سال 1880 میلادی در کشور ژاپن به ازای هر کارگر کشاورزفقط 65/0 هکتار زمین وجود داشت. حال آنکه در آمریکا این مقدار تقریباً 5/2 هکتار بود. کشورهای اروپایی از این نظر، بین این دو قرار داشتند. در طی90 سال، یعنی تا سال1970 و به ویژه از سال 1950 به بعد، نسبت میزان زمین به کارگر در اکثر کشورها افزایشی سریع یافت. این تغییر عمدتاً به دلیل مهاجرت کارگران از بخش کشاورزی به بخش صنعت ایجاد شد. در آمریکا، این تفاوت چشمگیرتر و عامل مکمل آن، افزایش سطح زیر کشت به دلیل به دلیل بهره‌گیری از ماشینهای سنگین بود. ولی به رغم این تلاشها، در مجموع سالانه محصولات کشاورزی در همه کشورها از متوسط رشدی معادل 7/1 درصد برخوردار بود. جالب اینکه برای حصول به این رشد متوسط، کشورهای مختلف، هریک راه خاص خود را برگزیدند. دراین راستا، روشهای انتخابی آمریکا و ژاپن از ویژگیهای چشمگیزی برخوردار بود. ژاپن به بهره‌گیری از تکنولوژی زیستی محصول‌افزا (کشاورزی عمقی) تاٌکید داشت که با سرمایه‌ گذاری کم‌شتاب و آرام در ایجاد تسهیلات آبیاری همراه بود. این تفکر حاصل شروع سرمایه‌گذاری در امر پژوهش از سال 1868 بود. این سرمایه‌گذاری تا سال 1950 به گونه‌ای نظام دار ایفا نکرد، اگرچه این کشور در اواخر قرن نوزدهم مبادرت به خرید ماشینهای کشاورزی از آمریکا نمود، ولی آن‌را مفید نیافت و رها کردو به جای آن به استخدام کارشناسان زیست‌شناسی از کشور آلمان اقدام نمودتا در امر پژوهش در زمینه تکنولوژی زیستی یاورش باشند این عمل موفقیت آمیز بود. اما آمریکا که از سال 1870 یعنی دو سال پس از ژاپن پژوهشهای خود در زمینه زیست‌شناسی را آغاز کرده بود تا سال 1930 در این زمینه پیشرفت جالبی نداشت، حال آنکه با شروع مکانیزاسیون از سال 1880، همه ساه موفقیتهایی را نصیب خود کرد. نکته بسیار مهم و واجد اهمیت آنکه پس از سالها هر دو کشور به ویژه آمریکا به این نتیجه رسیدند که توجه مطلق به هر یک از تکنولوژیهای یاد شده وافی به مقصود نبود و پژوهشهای نوبتی د مورد کاربرد تواٌم تکنولوژی به طور جامع است که بهره‌گیری از اثرات متقابل انواع انواع تکنولوژی را ممکن می‌سازد و می‌توان از این طریق به افزایش تکاثری تولید محصولات کشاورزی دست یافت. به سخن دیگر گرچه در آمریکا در طول سالهای 1900 تا 1930 در هر یک از رشته‌های تکنولوژی پیشرفتهای چشمگیر حاصل شد و نتایج پژوهشها به سطح مزارع هم انتقال یافت، ولی افزایش محصول در عمل، قابل قیاس با دستاوردهای مزارع پژوهشی و آزمایشی نبود. این مسئله برای پژوهشگران به صورت معمایی شده بود تا اینکه پس از پژوهشهای پیگیر چند بعدی و مستمر، راز این دو گانگی نیز کشف شد. حاصل پژوهشها این بود که نتیجه هر تحقیق به صورت مجزا و منفرد مورد بهره‌برداری قرار گرفته و کاربرد تلفیقی آنها مورد عنایت واقع نشده است. به همین دلیل، زمانی که تمام دستاوردها در یک فرایند به نام((مجموعه زراعی)) به کار گرفته شد، نتایج چشمگیری به بار آورد. اینک پژوهشگران و محققان به این نتیجه رسیده‌اند که افزایش بهره‌وری زمین بایدهمراه، یا با فاصله‌ای اندک از افزایش توانمندی نیروی کار کشاورزی به‌وجود آید. افزایش بهره‌وری زمین که همان انتخاب بهترین الگوی کشت با بالاترین بازده ممکن است. اصولاً کاربرد سطح بالاتر تکنولوژی (اعم از و مکانیکی) و ارتقای سطح دانش و توان مدیریتی است، در این راستا دو نکته را باید پیش چشم داشت: ـ تاٌکید بر کاربرد صحیح تکنولوژی، زیرا تنها فراهم ساختن سخت افزار بدون فراهم کردن همزمان حمایتهای لازم، ارتقای دانش و ایجاد انگیزهو شوق در زارعان، احتمال زیادی برای تحصیل موفقیت ندارد.


ـ یک نهاده تکنولوژی مجرد به ندرت می‌تواند انتظار ما را در افزایش محصول برآورده سازد، بلکه روابط و اثرات متقابل پیش نهاده‌ها از یک طرف و پیوند بین نهاده‌ها و مدیریت از طرف دیگر، چنان محکم و ناگسستنی است که شیوه کاربرد بهینه مجموعه نهاده‌ها را برای حصول موفقیت غایی ضروری می‌سازد. در این میان، مکانیزاسیون کشاورزی ابزاری مفید و مؤثر برای مدیریتی توانمند است. به همین دلیل، تغییر در سطح یا نوع مکانیزاسیون، تاٌثیر فزاینده بر میزان محصول قابل ولید در واحد سطح دارد، مشروط بر آنکه در جهت از میان برداشتن یا دست کم کاهش محدودیتهای موجود بر سر راه رسیدن به ظرفیتهای تولید نباشد و بر اساس دیگر نهاده‌ها به کار گرفته شود.

به بیان دیگر، بازده زمین به وسیله تک تک عوامل و روابط موجود بین آنها تعیین می‌شود. یعنی فقط کاربرد واریته‌های پر محصول مؤثر نیست. استفاده از کودهای شیمیایی و حیوانی نیز به تنهایی عامل توفیق نیست با سموم شیمیایی و مبارزه بیولوژیکی با آفات و بیماریهای گیاهی هم همین‌ طور‌: عرضه بهتر و بیشتر آب برای آبیاری، مبارزه با علفهای هرز و بالاخره سطح بالاتر مکانیزاسیون نیز به تنهایی باعث موفقیت نمی‌شود، بلکه: (موفقیت مطلوب، نتیجه کاربرد صحیح و تلفیق شده جملگی عوامل است).
بنابراین گرچه کاربرد هر یک از نهاده‌ها، از جمله مکانیزاسیون، در پاره‌ای موارد، عامل کلیدی افزایش محصول بوده است، ولی در اکثر موارد مکانیزاسیون برای دیگر انواع تکنولوژی، جنبه تکمیلی داشته و کاربرد آنها به صورت یک مجموعه باعث افزایش تولید شده است. بهره‌گیری ترکیه از بذرهای عمیق کار که قادر است بذر را به طور دقیق در عمق دلخواه قرار دهد در سالهای 1960، مثالی گویا در این مورد است. مکانیزاسیون کشاورزی به عنوان یک کاتالیزور نیز وارد عمل شده است. بدین معنی که در زارعان ایجاد انگیزه و اشتیاق برای بازاریابی و تحصیل اعتبار بیشتر پذیرش رهنمودهای ترویجی و قبول سایر خدمات مطلوبتر نموده و حاصل آن به صورت یک کلیت، موجب افزونی محصول و به تبع آن افزایش درآمد آنان بوده است.


همان گونه که در بالا ذکر شد، میلیونها هکتار از اراضی ایران توسط زارعان تلاشگر به کشت دیم اختصاص یافته است. اینان، به کشت دیم با خطرات و زیانهای احتمالی متعدد آن تن درداده‌اند. در این بهره‌برداریها، باران نا مطمئن و رطوبت در شرایط طبیعی نامتعادل است و میزان برداشت محصول در گرو توان زارع در زمانبندی صحیح و بهنگام عملیات زراعی است به شکلی که بتواند بر عوامل طبیعی چیره شود. اگر این زارعان محدود و متکی به تکنولوژی ابزار دستی یا حتی دامی باشند و از دستاوردهای جدید تکنولوژی برخوردار نشوند، بی‌تردید تولید آنها همچنان اندک خواهد بود. بدون وجود تکنولوژی نیروی مکانیکی استفاده به هنگام از زمان را مقدور می‌سازد، بازده محصول همچنان پایین خواهد ماند. کاربرد بذر اصلاح شده (که در این راستا برای زراعت دیم کار مفیدی انجام نشده است)، کودهای شیمیایی، حشره کشها، قارچ کشها، علف کشها، و مانند اینها چندان چندان با ارزش نخواهد بود، خاصه اینکه برای زارع امکان افزایش سطح خاک نیز وجود نخواهد داشت. زیرا در شرایط موجود، انسان منبع کارآمدمستمری برای تاٌمین نیرو در بخش کشاورزی نیست. زیرا نیروی انسانی تحت تاٌثیر اثرات منفی درجه حرارت، رطوبت نسبی بالا، ارتفاع زیاد از سطح دریای آزاد، امکان ابتلا به امراض ناتوان کننده، غذای ناکافی و غیر متعادل و جز اینها، دارای بازده محدودی می‌شود. به ویژه آنکه بخش خدمات به طور اخص و سایر بخشهای تولیدی به طور اعم ،تأمین کننده درآمد بیشتری برای نیروی کار انسانی هستند و در نهایت انگیزه‌ای برای به کارگیری این نیرو در بخش کشاورزی باقی نمی‌ماند. گرچه در پاره‌ای موارد با کاربرد تکنولوژی دامی و استفاده از دام کار، می‌توان این محدودیت را مرتفع ساخت، ولی در اغلب موارد کارساز نیست. حتی اگر بتوان خدمات بهداشتی مؤثری برای دام‌ها تأمین کرد، برنامه دورگ گیری و اصلاح نژاد انجام داد و بالاخره خدمات ترویجی مؤثری در زمینه‌ی برنامه ریزی تغذیه بهتر دام‌ها اجرا کرد، باز هم دستاوردها محدود و حاشیه‌ای خواهد بود. به بیان دیگر، چنین برداشت می‌شود که تأمین نیرو تنگنای اصلی افزایش محصولات کشاورزی در مواردی است که زارعان از تکنولوژی ابزارهای دستی و دامی استفاده می‌کنند. تکنولوژی مکانیکی همراه با سایر نهاده های تکنولوژیکی پیشرفته، دانش فنی و مدریت می‌توانند سطح غیر قابل پیش بینی بهره‌وری بخش کشاورزی را موجب شوند. شاید بهترین گواه این ادعا در سطح کلان مقایسه دو قاره آسیا و اروپا باشد.


ـ نیروی مکانیکی موجود در آسیا حدود 2/0 اسب بخار در هکتار و تولید گندم حدود 840کیلوگرم در هکتار است.
ـ در قاره اروپا با بهره گیری از 2 اسب بخار نیرو در هکتار، بازده تولید گندم حدود 5000 کیلوگرم است. در کشور ما ماشین‌های کشاورزی از سال 1329 وارد عرصه تولید شده است. گرچه در پایان سال 1357 جمعاً حدود 60000 دستگاه انواع تراکتور، 35000 دستگاه انواع تیلر، و 3000 دستگاه انواع کمباین در خدمت کشاورزی ایران بود، ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل توجه خاصی که به بخش کشاورزی شد، این تعداد افزایش چشمگیری را نشان می‌دهد، به گونه‌ای که در حال حاضر تعداد تراکتور موجود در بخش حدود 170000 دستگاه، تیلر حدود 65000 دستگاه و کمباین حدود 7000 دستگاه برآورد می‌شود. این تعداد ماشین به همراه سایر ماشین‌های مولد نیرو، اسب بخار مؤثر و مفید را از حدود 32/0 در بدو پیروزی انقلاب به 78/0 در هکتار در حال حاضر ارتقا داده است، چیزی حدود نیاز برآورد شده در پایان سال 1367. در حالی که مصرف دیگر نهاده‌ها چون سم، کود، بذور اصلاح شده و آب نیز افزایش قابل ملاحظه داشته است، ولی متاسفانه در عمل، دستاورد شایان توجهی به همراه نداشته است و با پیش بینی تولید 2730 کیلوگرو گندم در هکتار فاصله بسیار داریم. این دوگانگی، یعنی علاقه و تلاش برنامه ریزان و مجریان و مساعی کشاورزان سختکوش از یک سوی، و عدم نیل به هدف‌های پیش بینی شده از سوی دیگر دلالت بر وجود ابهام‌هایی در تمام برنامه‌ای بخش کشاورزی، از جمله برنامه مکانیزاسیون کشاورزی دارد.


اگر دقت کنیم اکثریت قریب به اتفاق کشورهای صنعتی دارای کشاورزی پیشرفته و شکوفا هستند و تقریبا تمامی کشورهای غیر صنعتی، در کشاورزی نیز دستاوردهای قابل توجهی ندارند مهمتر آنکه ایران گرچه در زمره کشورهای صنعتی نیست، ولی اسب بخار در هکتار موجود با در نظر گرفتن سهم عوامل مولد نیروی انسانی و دامی، کمتر از کشورهایی چون امریکا نیست. شاید این تفاوت عظیم که در یک کشور دارای کشاورزی کاملا مکانیزه و پویا، یک کشاورز می‌تواند برای حدود 70 نفر غذا تهیه کند، ولی در یک کشاورزی سنتی و ایستا، هر کشاورز به زحمت غدای خود و خانواده‌اش را فراهم می‌کند، ریشه در عوامل متعدد فنی، تکنولوژیکی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشد. اما در این میان اهمیت ماشین‌های کشاورزی در حدی است که بیشار صاحبنظران، بود یا نبود آن را معادل توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی می‌دانند و به همین دلیل مقدار نیروی مکانیکی موجود در واحد سطح به عنوان یکی از شاخص‌های مهم پیشرفت به کار می‌رود.
گذشته از نقش و اهمیت ماشین در افزایش تولید، چه از طریق افزایش سطح زیر کشت و چه افزایش بازده محصول در واحد سطح، امکان انجام کارهای سنگین و دشوار و غیر بهداشتی، پایین آوردن هزینه‌ی تولید، فراهم آوردن امکان انجام بموقع عملیات زراعی، کاهش میزان مصرف بذر، افزایش بازده آبیاری، صرفه جویی در مصرف کود و سم، ماشین به منزله یک عامل رفاهی چنان جای خود را در کشاورزی کشورها گشوده است که به ندرت می‌توان کشوری را یافت که به رغم فراوانی نسبی نیروی کار نسبت به سرمایه، حداقل سیاست انجام امور زیربنایی، تهیه بستر بذر، برداشت، خرمنکوبی و حمل محصول را با بهره‌گیری از نیروی انسانی یا دامی پیگیر باشد. در ایران، گذشته از تأثیر عوامل فوق، افزایش بی‌رویه دستمزدها در کشاورزی که تاثیر القایی از تولید دروغین صنایع در دهه 1350 و وجود بازار سیاه و اشتغال‌های کاذب و غیر مولد و حتی سربار ولی سودآور در سال‌های اخیر است، کاربرد نیروی انسانی را به مقیاسی وسیع در تولید محصولات کشاورزی، خاصه از دیدگاه فایده ـ‌ هزینه، غیر موجه ساخته است. به بیان دیگر، رخدادهای اقتصادی دو دهه اخیر ایران چنان وضعی را بر کشاورزی‌اش تحمیل کرده است که امکان هرگونه افزایش محصول یا حتی نگاهداشت سطح تولید فعلی در گرو کاربرد بیشتر و بهتر انواع ماشین‌ها و ابزار جدید است. حال آنکه در سال‌های اخیر، واردات و ساخت ماشین‌های کشاورزی، به ویژه لوازم یدکی مورد نیاز تحت فشاری غیر منطقی قرار گرفته است. گرچه شاید کمبود ارز، کاهش واردات را موجه جلوه دهد، ولی باید توجه داشت که هر واحد صرفه جویی در تدارک اوازم یدکی مورد لزوم، زیانی چندین برابر بر تولید محصولات کشاورزی تحمیل خواهد کرد که متأسفانه نسبت عمده‌ای از هزینه جبران کاهش تولید نیز ارزی است. خلاصه کلام آنکه هر کوششی برای صرفه جویی ارزی در زمینه تأمین ماشین‌ها، ادوات کشاورزی و بویژه لوازم یدکی، موجب زیانی به مراتب بیشتر خواهد شد.

 

 

 

 

  • علیرضا هادوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی